love math وبلاگ رسمی الهام شعبانی
| ||
|
سلامی چو فرمول های ریاضی موضوعات مرتبط: برچسبها: راستی چرا بعضیا ریاضیرو دوست ندارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اشتباه میکنن به خدا ریاضی نباشه زندگی به چه دردی میخوره............راسش منم ریاضی رو دوس نداشتم ولی چون نیازمندش بودم بهش رو اووردم واینو مدیون معلم عزیزم خانم شجاعی هستم ازهمینجا دستشو میبوسم به شمام پیشنهاد میکنم باریاضی اشتی کنید چون همه نیازش داریم موضوعات مرتبط: برچسبها:
مصطفی احمدی روشن
امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است
شهید دکتر مصطفی احمدی روشن دانشمند هستهای ایران و معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز ایران بود که در 21 دی 1390 / 11 ژانویه 2012 میلادی در تهران به دست عوامل موساد و سیا ترور شد و به شهادت رسید. این شهید پس از شهیدان مسعود علی محمدی ، مجید شهریاری و داریوش رضایی نژاد چهارمین شهید فناوری هستهای ایران قلمداد میشود. زندگینامه شهید مصطفی احمدی روشن متولد سال 1358ش در روستای سنگستان استان همدان ایران است. وی دوران کودکی خود را در خانوادهای فقیر در این روستا گذراند در حالی که علاقه زیادی به تحصیل داشت. خانواده وی در محلهای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانهی اجارهای قدیمیای با امکاناتی اندک زندگی می کردند. پدر وی راننده مینیبوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سالهای بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخته بود. [1] تحصیلات شهید روشن دوران راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت. پس از آن نیز در آزمون سراسری سال 77 شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعت شریف تهران شد و سپس در سال 81 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. [2] دبیرستان ابن سینای همدان شهید احمدی روشن هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینای همدان است. سابقه علمی وی دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف متولد سال 1358ش بوده و در سال 1381ش از این دانشگاه فارغ التحصیل شده است. شهید احمدی روشن با سنی پایینی حدود 32 سال دارای مقالات متعدد علمی1 در رشته پلیمر بوده است. وی در سال 1380ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام میشد همکاری داشته است.[3] به چشمهایتان می نگرم. آسمان کوچک است تا در چشمان تان قاب شود! کل الیوم عاشورا و کل الارض کربلا و هر روز عاشوراست و ایران امروز کربلا! مادرت هم امروز، زینبی بود:« مصطفی ها زنده اند!» علمت را دیدم که افتاده! زیر در راننده ماشین. سرخیش را دیدم. و خودت را که آرام در صندلی کنار نشسته بودی! سرت به عقب خم شده بود . لباس مشکی عزداری ات هنوز تنت بود! می دانم سرت بر بالین حسین بود و تو با افتخار پیراهن را به سرورت نشان دادی! شاید همین عشق بازی ها کار دستت داد مصطفی! این روزها دل شکسته ام دعایم کن تا ناز ما را نیز بخرند! بله مصطفی ها زنده اند ما بچه های سوم ریاضی مدرسه فرزانگان باخود عهد بسته ایم راه این بزرگوار را ادامه دهیم روحش شاد ویارویاور مان باد
موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|